ابن امام شلبی
اِبْنِ امامِ شِلْبی، ابو عمرو عثمان بن علی بن عثمان بن الامام الشلبی (د پس از 550 ق/ 1155 م)، اديب و مورّخ اندلسی. وی در شِلْب واقع در جنوب غربی اندلس به دنيا آمد. دربارۀ زندگی او اطلاعات بسيار اندكی در دست است. او خود را با خاندانی از امويان اندلس خويشاوند دانسته است (مقری، 3/ 335).
تحصيلات مقدماتی را نزد پدرش كه گويا اهل علم و ادب بود، فراگرفت (همانجا) و برای ادامۀ دانشاندوزی به شهرهای اشبيليه و قُرطُبه سفر كرد. در اشبيليه از ابوبكر محمد بن ابراهيم العامری (د 532 ق/ 1138 م) و در قُرطبه از ابوعبدالله بن مكی (د 535 ق/ 1141 م) و ابوبكر محمد بن العربی (د 543 ق/ 1148 م) و گروهی ديگر دانش آموخت (ابن ابار، التكملة، 3/ 660). ابن العربی بزرگترين اسناد اوست و خود از وی با صفات «بحرالعلوم» و «امام كل محفوظ و معلوم» ياد كرده است (ابن سعيد، المغرب، 1/ 250). برخی او را به سبب اقامت در اشبيليه بدان شهر منسوب كردهاند (مقری، 3/ 478).
وی خود گفته است كه زمانی از راه سرودن شعر و مدح بزرگان زندگی میگذرانده، و بخشی از اشعارش در عشق و هزل و وصف خمر بوده است (همو، 3/ 335-336). ابن ابار در التكمله كه نزديكترين مأخذ به روزگار ابن امام است، او را به نيكی و احسان ستوده و وی را دانشمندی اديب با قلم و زبانی بليغ، و كاتبی برجسته و شاعری نغزگوی معرفی كرده است (3/ 660)، اما در مآخذ موجود بجز چند بيت از سرودههای وی شعری نقل نشده است (مقری، همانجا). آنچه ابن امام را به شهرت رسانده، تأليفی است از او كه ابن ابار آن را سِمط الجُمان و سِقط الاذهان ناميده (الحلة السيراء، 2/ 92) كه در برخی از مآخذ به جای الاذهان، المرجان آمده است (ابن سعيد، رايات، 40؛ مقری، 3/ 183). دربارۀ محتوای كتاب نيز در مآخذ اتفاق نظر نيست. ابن ابار ( التكملة، 3/ 660) آن را شرح حال شاعران معاصر مؤلف دانسته، اما مقری آن را در رديف كتابهای تاريخی و تكملهای بر قلائد و مطمح فتح بن خاقان (د 529 ق/ 1135 م) به شمار آورده و گفته است كه قصد او از تأليف اين كتاب ثبت زندگانی كسانی بوده كه فتح يادی از آنان در اين دو كتاب نكرده بوده است، و نيز افزودن شرح احوال كسانی بوده كه در باقی قرن 6 ق زندگی میكرده و معاصر او بودهاند (3/ 183). عنوانی كه ابن ابار به كتاب ابن امام داده است ( الحلة السيراء، 2/ 92)، اين نظر را تأييد میكند. حسين مؤنس نيز كتاب سمط الجمان را تكملهای بر آثار ابن بسّام و ابن خاقان دانسته است (EI2). دلايل چندی نيز اين نظر را تأييد میكند. نخست اينكه شباهت بسياری در اسلوب تأليف، بين كتاب الذخيرۀ ابن بسام و بخشهای برجای مانده از سمط الجمان وجود دارد (نک : ابن سعيد، المغرب، 1/ 62، 352، 383، 396؛ قس: ابن بسام، جم ). ديگر اينكه نثر وی در سمط الجمان گاه از سجعهای زيبا برخوردار است (ابن سعيد، همان، 1/ 308، 352، 2/ 199) و گاه نيز به گونۀ گزارشی صرفاً تاريخی و ساده رخ مینمايد (همان، 2/ 246) و نيز ابن امام در همين بخشهای برجای مانده، از كسانی سخن گفته كه صاحب ذخيره نيز از آنان نام برده است (همان، 1/ 78، 2/ 203؛ قس: ابن بسام، جم ).
ابن امام در كتاب خود بيشتر به زندگی كسانی پرداخته كه با آنان دوستی و همنشينی داشته است، چه گاهی به صفات شخصی و فردی آنان اشاره میكند (ابن سعيد، همان، 2/ 199). وی علاوه بر شاعران و اديبان به زندگی زهّاد، اميرزادگان، نجبای بنی اميه و كاتبان درباری نيز پرداخته است (همان، 1/ 60، 415، 2/ 66، 68، 246). مورخان و نويسندگان پس از او از اين اثر بهرۀ فراوان بردهاند. ابن ابار در الحلة السيراء (2/ 92) و مقری در كتاب نفح الطيب به كرات (نک : فهرست اعلام) از آن نقل كردهاند، اما بيش از همۀ نويسندگان، ابن سعيد از اين كتاب سود جسته است (نک : مثلاً المغرب، 1/ 62، 78، 237، 2/ 232، 235، 246، 276؛ رايات، 40، 44، 52)، تا آنجا كه به گفتۀ مؤنس بخش بزرگی از كتاب المغرب برگرفته از سمط الجمان است (EI2). نكتۀ قابل ذكر اينكه ابن سعيد كتابهای خود را در شهرهای حلب و قاهره نوشته است و نقلهای مكرر وی میرساند كه كتاب مزبور را در دست داشته است. بنابراين میتوان حدس زد كه اثر ابن امام مدتی پس از تأليف در شهرهای حلب و قاهره مورد استفادۀ دانش پژوهان بوده است. اين سخن دربارۀ مقری نيز صدق میكند، زيرا وی نيز نفح الطيب را در قاهره تأليف كرده است (مقری، مقدمه، 15). بنابراين كتاب سمط الجمان تا قرن 11 ق/ 17 م در قاهره موجود بوده است.
ابن امام بنابر گفتۀ ابن ابار ( التكملة، 3/ 660) ظاهراً در اشبيليه درگذشته است.
مآخذ
ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، مادريد، 1882 م؛ همو، الحلة السيراء، به كوشش حسين مؤنس، قاهره، 1963 م؛ ابن بسام، علی، الذخيرة فی محاسن اهل الجزيرة، به كوشش احسان عباس، تونس، 1981 م؛ ابن سعيد، علی بن موسی، رايات المبرزين و غايات المميزين، به كوشش نعمان عبدالمتعال قاضی، قاهره، 1392 ق/ 1973 م؛ همو، المغرب فی حلی المغرب، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1373 ق/ 1953 م؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388 ق/ 1968 م؛ نيز: